شیطنت با متین
سلام پسر عزیزم خوبی عشقم. برات بگم از چند روز پیش که عموی من یعنی عمو رسول اینا اومده وبدن خونه ممان جون و چن روز موندن و شما و متین حسابی تا میتونستید آتیش سوزوندین کلی ازش چیزای بد یاد گفتی حالا شما که انقدر پسر خوبی هستی چرا باهاش هم دست شده بودی آخه اون که خیلی شر و شیطونه خلاصه تو این چن روز حسابی اعصابمو بهم ریختی فقط هی میگفتم ابوالفضل نکن بشین از دست تو بچه. همینا دیگه بعدا برات میام عکس میزارم عزیزم.